همیشه آرزوهایی که داری یه جا ننویس،میدونی چرا ؟چون خدا اونها رو یادش نمیره،این ماییم که یادمون میره، چیزهایی که الان داریم،آرزوهای دیروزمون بوده که خدا بهمون داده.
می دونی
وقتی خدا داشت بدرقه ام می کرد
بهم چی گفت ؟
جایی که میری مردمی داره
که میشکننت !
نکنه غصه بخوری
تو تنها نیستی
تو کوله بارت عشق میذارم
که بگذری ...
قلب میذارم که جا بدی...
اشک میدم که همراهیت کنه...
و مرگ که بدونی بر می گردی
پیش خودم...
من برای متنفر بودن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم زیرا درگیر دوست داشتن کسانی هستم که مرا دوست دارند...
اینم فقط به خاطر عشقم زینب وگرنه من دیگه حوصله خودمم ندارم چه برسه به دنیای مجازی
به سلامتی مادری که وقتی غذا کم میاد اون اولین نفریه که غذا رو دوست نداره