میشـــه نمــی شود خود را زد به بــی خیـــالــی و گفــــت :تنهــــا آمده ام ؛ تنهـــا مـــیروم ...یک وقـــت هــایــی !شایـــد حتـــی برای ساعتـــی یا دقیــقه ای ؛
کم مــی آوری ...دل وامانـــده ات یــک نفـــر را مـــی خواهــد ! کـه در نــهایــت تــنـفـر
عاشقانه دوستش داری..............
دیدی یه وقتا دلت میگیره؟؟؟؟؟
حس میکنی تنهایی غریبی هیچ کسو نداری
این جورمواقع همون موقع هاییه که حتی فکرت به خودکشیم میکشه
ولی میدونی فکرتو از سرش بیرون میکنی چون هنوز اون بالاییه هواتو داره
ژس تنها نیستی حسشمیکنی دلت میخواست کنارت بود سرتو میذاشی روسینشو اروم اروم اشک میریختی بعد که تموم میشد تازه میشستی به زمینو زمان غر میزدی
موشی درخانه تله موش دید،
به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد همه گفتند:
تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد.
چند روز بعد ، ماری درتله افتاد و زن خانه را که به سراغش رفته بود گزید؛
بازماندگان ازمرغ برایش سوپ درست کردند،
گوسفندرابرای عیادت کنندگان سربریدند؛
گاو را برای مراسم ترحیم کشتند
و تمام این مدت موش در سوراخ دیوار می نگریست ومی گریست
مام گاهی از این به ماربطی نداردا زیاد میگیم..............
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد به دست طفلکی گستاخ و بازیگوش
و او یک ریز و پی در پی دم گرم خودش را بر گلویم سخت بفشارد
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را
******
بگذار شیطنت عشق چشمان ترا به برهنگی خویش بگشاید.هرچند
آنجا جز رنج وپریشانی نباشد؛اما،کوری را بخاطر آرامش تحمل نکن!
******