یه ایمیل برا من اومده بود از یه شخصی موضوعش این بود که دزد شاخ و دم نداره که و چند تا داستان گذاشته بود که اینش خیلی باحال بود:
در دوران دانشجویی چندین بار مواد خوراکی و بعضاً غذاهای مرا با ظرفش بردند و حتی ظرف خالی را نیز نیاوردند. اگر بگوییم سرقت اموال در محیط پادگان شاید طبیعی به نظر برسد، در محیط علمی دانشگاه به هیچ عنوان قابل توجیه نیست. ترم دوم بود که به یخچال سوئیت ما بچههای مهندسی زیاد دستبرد میزدند، من در یک اقدام ابتکاری با ماژیک روی در یخچال نوشتم: "بالاخره یه روز میگیرمت!" و از آن پس چیزی از آن یخچال جابجا نشد. جالب این بود که این موضوع با واکنش دانشجویان سارق مواجه شد که "شما فکر کردید ما دزدیم!" همان ضربالمثل بالا بردن چوب و فرار گربه دزده. یک روز صبح در سرویس دانشگاه یکی از همین برادران تحصیلکردهی سارق داشت برای دوست بغل دستیاش دزدیهایش را تئوریزه میکرد. او میگفت: "ببین ما اینجا همه دانشجوییم، مال من و مال تو نداره". این آقا دانشجوی رشتهی دبیری بود و الان معلم است. خدا به خیر کند عاقبت دانشآموزانی که زیردست این فرد تربیت میشوند.
دخترجوانی از مکزیک برای یک مأموریت اداری چندماهه به آرژانتین منتقل شد.
پس از دوماه، نامه ای از نامزد مکزیکی خود دریافت می کند به این مضمون:
لورای عزیز، متأسفانه دیگر نمی توانم به این رابطه از راه دور ادامه بدهم
و باید بگویم که دراین مدت ده بار به توخیانت کرده ام !!!
ومی دانم که نه تو و نه من شایسته این وضع نیستیم.
من را ببخش و عکسی که به تو داده بودم برایم پس بفرست
باعشق : روبرت
دخترجوان رنجیـده خاطر از رفتار مرد،
از همه همکاران و دوستانش می خواهد که عکسی از نامزد،
برادر، پسرعمو، پسردایی ... خودشان به او قرض بدهند
و همه آن عکسها را که کلی بودند با عکس روبرت، نامزد بی وفایش،
در یک پاکت گذاشته و همراه با یادداشتی برایش پست می کند،
به این مضمون:
روبرت عزیز، مرا ببخش، اما هر چه فکر کردم قیافه تو را به یاد نیاوردم،
لطفاً عکس خودت را از میان عکسهای توی پاکت جدا کن و بقیه را به من برگردان ..... ا بارک الله دختر خوب
life is like piano
white keys for happines & black keys for sorrow
so...
when you go through white & black keys you hear
the music of life